سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مساله حجاب وشبهات آن

<<اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد>>

خدایا قرار بده زندگی من را همچو زندگی محمد(ص) و آل او قرار بده مرگم را همچو مرگ محمد و آل او

 

یکی از ایرادها و مشکلاتی که در داشتن حجاب،در جامعه فعلی می گیرند این است که، ایجاد حریم میان زن و مرد، براشتیاقها و التهابهای فرد می افزاید و طبق اصل(( الانسان حریص علی ما ینفع منه)) (انسان حریص می شود به دانستن یا داشتن، هر آنچه که برای او مانعیت ایجاد کند) حرص و ولع نسبت به اعمال جنسی در مرد و زن بیشتر می کند، به علاوه سرکوب کردن غرائز موجب انواع اختلاطهای روانی و بیماریهای روحی می گردد.

طرح یک شبهه:

جامعه شناس غربی راسل در صفحه 69و 70 کتاب(جهانی که می شناسم) می گوید:

انتشار موضوع هایی که منافع عفت دارد، پس از مدتی علاقه مردم را به آنها نه تنها زیاد نمی کند، بلکه علاقه آنها را نسبت به آن موضوعات کم هم می کند. فرض کنید چاپ و انتشار کارت پستالهای منافی عفت،مجاز و آزاد گردد؛یا پخش عکسهای منافی عفت مجاز شود،پس از مدتی مردم از نگاه کردن به این عکسها و کارها خسته شده و احساس بی میلی نشان می دهندو دیگر کسی به آنها نگاه هم نخواهد کرد...!

پاسخ این ایراد این است که:

دلیل اول:درست است که مبارزه با اقتضاء غرایز در حدودی که شرع و عقل و نیاز طبیعی انسان به آن حکم می کند غلط است ولی کار را به خارج از این محدوده بردن و برداشتن قیود اجتماعی مشکل را حل نمی کند بلکه بر آن می افزاید.

در مورد غریضه جنسی هر چه عرضه بیشتر گردد،هوس و میل به تنوع افزایش می یابد،چرا که در تنوع میل و کشش پنهان است،به همین دلیل گویند که زن باید تنوع خود را در بیرون از خانه و برای غیر شوهر،بپوشاند و بهترین راه پوشش،حفظ حجاب مناسب،همان چادر است، که این چادر همانند خاری برای گلی زیبا((زن)) می باشد، که وی را مانع می شود از چیدن، افراد پست و هوس آلود و باعث می شود این گل، فقط تعلق به صاحبش((شوهر وی)) داشته باشد.

دلیل دوم:

مطلب دیگر اینکه، هیچ گاه دیدن عکسهای شنیع و منافی عفت، برای افراد نه تنها عادی نمی شود بلکه آنان را حریصتر هم می کند؛ اینان(راسل و امثاله) فکر کرده اند که مطلبی، عکسی را که ناشایست و شنیع است به مردم به صورت تواتر الغا کنی، دیگر مردم از آن غنی شده و دست برمی دارند، در حالی که:

اولا:درست است که انسان با دیدن این عکسهای ناشایست، دیگر این عکسها برای وی عادی می شود،ولی باید گفت، که او را حریصتر و میلش را بیشتر می کند برای دیدن عکسهای زشتر و بدتر،چرا که دلیل این امر جز این نیست که:

1-       شهوت حد یقف ندارد؛ یعنی شهوت توقفگاه،پایان ندارد و دائم در حال طلب و میل بالاتر را کسب کردن است.

به عنوان مثال: انسان هر چه قدر هیزم آتش را بیشتر می کند، آتش شعله اش بیشتر می شود و حتی باعث سوزانده شدن محدوده بیشتری از اطرافش هم می شود و تا زمانی که ان هیزم ها را تا آخر، نسوزاند و تبدیل به خاکستر نکند،خاموش شدنی نیست؛شهوت انسان هم،همچو آتش است که هر چه میلش و هیزم های آلوده و کثیف وی بیشتر شود، شعله اش بیشتر و دامنگیرتر می شود و علاوه بر خودف دیگران را هم می سوزاند و تا انسان را همچو خاکستر آتش، خاکستر نکند نمیراند، پایان پذیر نیست.

2-    در شهوت و شهوت رانی تنوع می باشد و تنوع عادی شدن و توقف رادر بر ندارد، بلکه همانطور که بیان شد، میل و کشش بیشتر را در بر دارد و باعث ایجاد انگیزه بیشتر می کند؛ همانطور که شما زمانی که بر سر یک سفره ای می نشینیدکه، تنوع غذایی و تنوع رنگ و .... را مشاهده می کنید و وقتی از یک نوع غذا میل می کنید، باز هم سراغ غذاهای دیگر می روید و یک نوع غذا، شما را غنی از غذاهای دیگر نمی کند، بلکه میل و اشتیاق شما را به خوردن غذاهای دیگر بیشتر می کند، چرا که طعم یک غذا به مذاق شما، خوش و زیبا آمده است و شما را به طلب، امتحان غذاهای دیگر می کشاند. در شهوت هم، این امر به همین شکل است، وقتی مذاق شما را عمل های شنیع در برگیرد، میل و انگیزه شما را برای دیدن و انجام دادن عمل های شنیع تر و بالاتر سوق می دهد.

دوما: راسل می گوید دیدن این عکسهای ناشایست و شنیع، پس از مدتی، به خاطر دیدن زیاد این عکسها (تواتر دیدن)، آنها برای انسان عادی می شوند و دیگر به سادگی از کنار آن نمی گذرد.

پاسخ:

همه تواترها(تکرار زیاد) برای انسان عادی شدن را در بر ندارد،بلکه تواتری عادی شدن را در بر دارد که مطلب و محتوای آن یک چیز بیشتر نباشد و پس و پیش ای برای آن وجود نداشته باشد، به عبارت دیگر انگیزهایی برای فهم محتوای مطلب بالاتر نباشد؛ چرا که در این نوع تواترها، تنوع و مختلف بودن مطالب می باشد.

دلیل سوم:

مطلب دیگر اینکه؛ برخی همچون راسل و دیگران، فکر نکرده اند که اسلام مخالف با قوای جنسی بوده و برای جلوگیری از آن، حجاب را ابداع کرده است؛

برای پاسخ به این شبهه فوق، نکات ذیل در خور تامل است:

1-    در ابتدا باید گفت، که هم از دیدگاه عقل و هم از دیدگاه شرع، این مطلب به اثبات رسیده است که انسان به حقیقت دارای یک قوای جنسی بوده و برای رفع نیاز این قوا نیاز به تخلیه انرژی دارد، تا به اینجای مطلب را همه قبول دارند، اما از اینجا به بعد است که اختلاف بین اسلام و دیگر ادیان و مکاتب به وجود می آید و آن اختلاف هم این است که، اسلام می گوید این غریزه جنسی را باید در جای خود و مکان خود استفاده کرد، و جالب اینکه حتی خود اسلام هم فرمول این مطلب را می دهد، و آن فرمول بنا بر قول خداوند متعال در قرآن کریم می باشد که می فرماید: